«زهیر مجاهد» از رزمندگان و چهرههای فرهنگی لشکر فاطمیون، در صفحه شخصی خود روایتی از آخرین روز زندگی پربار سردار شهید حاج قاسم سلیمانی منتشر کرده است:
پنجشنبه (۹۸/۱۰/۱۲)؛ ساعت ۷ صبح؛ دمشق
حضرت آیت الله خامنهای فرمانده کل قوا صبح امروز (شنبه) در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی و نیروی پدافند هوایی ارتش، واقعه ۱۹ بهمن سال ۱۳۵۷ را نتیجه اطمینان امام خمینی(ره) و مبارزان به وعده الهی دانستند و گفتند: اگر تفکر تخلفناپذیر بودن وعده الهی در جامعه حاکم شود و مسئولان هوشیارانه عمل کنند، تهدیدها به فرصت تبدیل خواهد شد و تحریم می تواند عامل نجات کشور از وابستگی به نفت و حل بسیاری از مشکلات شود.
سردار امیرعلی حاجی زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه در حاشیه رونمایی از قطعات جدید کشف شده از پهپاد MQ-4 آمریکایی که اخیرا توسط نیروی دریایی سپاه از اعماق آبهای جنوب کشور کشف شده است با بیان اینکه این پهپاد بزرگترین هواپیمای جاسوسی بدون سرنشین جهان است، گفت: این هواپیما مشخصات منحصر به فردی دارد و به واسطه پرواز در ارتفاع خیلی بالا قادر است بدون محدودیت همه مسیرها را بدون تحت تاثیر قرار دادن مسیرهای هوایی پرواز کند، مثلا از آمریکا پرواز میکند و به خلیج فارس میآید.
به گزارش خبرنگار بینالملل دفاعپرس، نشست سازمان همکاری اسلامی دوشنبه (14 بهمن) در سطح وزرای خارجه کشورهای عضو پس از جلسه اتحادیه عرب در خصوص بررسی طرح آمریکایی «معامله قرن» در مقر سازمان همکاری اسلامی در جده برگزار شد.
این نشست چند نکته قابل توجه داشت؛ نکته نخست برگزاری این نشست در کشوری بود که خود موافق معامله قرن است؛ نکته دوم، عدم حضور نمایندگان جمهوری اسلامی ایران در این نشست بهدلیل کارشکنی سعودیها بود و نکته ویژه نیز این بود که عربستان سعودی و امارات در این نشست، این طرح (معامله قرن) را محکوم نکردند.
البته باید گفت که عربستان سعودی و امارات در کنار مصر از کشورهای عربی بودند که از همان ابتدا موافق معامله قرن بودند و در راستای اجرای این طرح تلاشهای زیادی انجام دادهاند.
«فیصل بن فرحان بن عبدالله» وزیر خارجه عربستان سعودی در نشست سازمان همکاری اسلامی فقط خواستار اعلام همبستگی با ملت فلسطین و حل و فصل عادلانه قضیه این کشور شد؛ «انور قرقاش» وزیر مشاور در امور خارجه امارات نیز در این نشست بدون اشاره به حمایت دولت این کشور از معامله قرن، بر حمایت تاریخی و دائمی امارات از قضیه فلسطین و حقوق مشروع این کشور تاکید کرد.
در نشست سازمان همکاری اسلامی کار به جایی رسید که «ریاض المالکی» وزیر خارجه فلسطین از تمامی کشورهای اسلامی خواست که با رد و محکومیت این طرح، از هرگونه تعامل با صهیونیستها و طرحشان پرهیز کنند؛ در واقع مخاطب المالکی بسیاری از حکام عربی بود که از هرگونه تلاش برای به ثمر رسیدن معامله قرن کوتاهی نکردهاند.
علیرغم درخواست وزیر خارجه فلسطین در خصوص پرهیز از تعامل اعراب با صهیونیستها، در این سالها سعودیها و اماراتیها تعاملات ویژهای با دوستان صهیونیست خود داشتهاند و در جدیدترین تعامل حُکام عرب با رژیم صهیونیستی، نخستوزیر این رژیم و رئیس شورای انتقالی سودان با واسطهگری امارات در اوگاندا با یکدیگر دیدار کردند؛ برخی از این حُکام کشورهای عربی که برای نابودی فلسطین تلاش میکنند، حتی سُفرای خود را به نمایش مضحک رونمایی از طرح معامله قرن به کاخ سفید فرستاده بودند؛ سفرای امارات، بحرین و عمان در این مراسم حضور داشتند و باعث شدند تا در ظاهر حمایتی عربی نیز از این طرح بوجود آید.
تلاشهای اعراب برای به ثمر رسیدن معامله قرن فقط به بُعد معنوی موضوع یعنی تایید کردن طرح و همراهی با آمریکاییها و صهیونیستها خلاصه نمیشود، بلکه نقش دلارهای سعودی در تامین بودجه این طرح و پیشبرد هرچه بهتر آن انکارناپذیر است.
در طرح معامله قرن حدود 50 میلیارد دلار به پروژههای مناطق دولت فلسطین اختصاص داده شده که به گفته منابع کاخ سفید، محمد بن سلمان و حاکمان کشورهای حوزه خلیج فارس مسئول پرداخت این هزینه هستند.
باید گفت از همان ابتدا که زمزمه طرح آمریکایی معامله قرن به گوش رسید، فلسطینیان بر حمایت اعراب از ملت فلسطین تاکید کردند که تاکیدشان در روزهای گذشته نیز افزایش یافته است؛ «نبیل شعث» نماینده ویژه محمود عباس حضور سفرای برخی کشورهای عربی در مراسم اعلام طرح صلح تحمیلی آمریکا موسوم به معامله قرن را مایه ناخرسندی دانست و گفت که کشورهای عربی موضع واقعی خود را درباره معامله قرن اعلام کنند.
«احمد ابوالغیط» دبیر کل اتحادیه عرب در دیدار با «محمود عباس» نیز مدعی شد کشورهای عربی پشتوانه و حامی فلسطینیها هستند؛ این در حالی است که بیانیه نشست اتحادیه عرب در خصوص معامله قرن به جای آنکه بهصورت صریح اقدامات زیادهخواهانه رژیم صهیونیستی و آمریکا را محکوم کند، صرفاً از این رژیم میخواهد که از اجرای یکطرفه این طرح خودداری کند.
در پایان باید گفت که برخی حاکمان عرب که حامی مادی و معنوی طرح آمریکایی معامله قرن هستند، نمیتوانند از حقوق ملت فلسطین دفاع کنند؛ زیرا تصور میکنند تخت پادشاهی آنها با حمایت صهیونیستها و آمریکاییها برقرار است و باید تابع اوامر حامیانشان باشند، بنابراین ذرهای برای احقاق حق فلسطینیان ارزشی قائل نیستند.
این حُکام عرب از یک طرف با صهیونیستها همکاریهای همهجانبه دارند و در پی عادیسازی روابط خود با رژیم صهیونیستی هستند و از طرف دیگر با ژست منحصربهفرد تا حدودی اجرای طرح معامله قرن را نهی میکنند و بر حفظ حقوق فلسطینیان تاکید دارند؛ «شریک دزد و رفیق قافله»، ضربالمثلی صحیح در خور این افراد است که قطعا سرنوشتشان چیزی جز ذلت و خواری نخواهد بود.
گزارش از مهدی مهدیار
ماجرای اطلاعرسانی قطرهچکانی در خصوص تلفات حمله موشکی تلافیجویانه ایران به پایگاه عینالاسد نشان داد که حتی در عصر رسانهها و شبکههای اجتماعی سانسور اطلاعات به صورت هدفمند در رسانههای غربی اعمال میشود.
مهدی پورصفا: «لیندون جانسون»، رییسجمهور ایالات متحده آمریکا در سالهای 1963 تا 1969 زمانی که صندلی ریاست خود را به نیکسون جمهوریخواه تحویل میداد، درباره دلایل شکست سیاستهای خود در جریان جنگ ویتنام گفت: «ما جنگ را به تلویزیون باختیم.»
این جمله کنایه از نقشی بود که رسانهها در انتشار حقایق جنگ ویتنام و نبرد بیهودهای که 500 هزار نظامیآمریکایی درگیر آن بودند، ایفا کردند. درک همین نقش بود که سبب شد تا نیروهای نظامیآمریکا به رهبری پنتاگون به شدت بر نحوه انتشار اطلاعات و اخبار نظارت کنند، نظارتی که شاید گاه در عصر آزادی اطلاعات تا حدی مضحک به نظر برسد، اما تمام جنبههای انتشار اطلاعات را در بر میگیرد.
*از اوضاع مناسب تا صدمات مغزی در عینالاسد
جدیدترین نمونه این نظارت بر جریان اطلاعات، حمله موشکی ایران به پایگاه هوایی عین الاسد در عراق بود؛ حملهای که در پاسخ به ترور «سردار شهید قاسم سلیمانی» انجام شد و بر طبق اطلاعات اولیه منجر به خسارات مادی جدی در این پایگاه بود. ایران از همان ابتدا تاکید کرد که هدف در این حمله ضربه زدن به ماشین جنگی آمریکا در منطقه بوده نه کشته گرفتن، اما بههرحال این سوال مطرح بود که در جریان اصابت سهمگین موشکهای بالستیک ایرانی به این پایگاه، میزان تلفات چه میزان بوده است؟
پاسخ ترامپ در ابتدا این بود که «همه چیز خوب است». ادعایی که بعد از آن هم وی در نشست خبری چهارشنبهشب خود تکرار کرد. در ابتدا تمام ارزیابیها بر اساس تصاویر ماهوارهای بود که به صورت تجاری در اختیار رسانهها قرار میگرفت و هیچ عکسی از داخل پایگاه منتشر نشد. با این حال تردد یک هواپیماهای سی-17 مخصوص حمل مجروحین از آلمان به عراق این ظن را به صورت جدی مطرح کرد که تلفاتی جدی در ماجرای حمله به عین الاسد وجود داشته است. گزارشهای بعدی که به صورت انحصاری توسط رسانههای آمریکایی همچون سی.ان.ان از این پایگاه منتشر شد، این نکته را روشن کرد که با وجود پناه گرفتن نیروهای آمریکایی در پناهگاههای بتونی شدت انفجارها باز هم تاثیرگذار بوده است.
اولین گزارش جدی در خصوص تعداد بالای زخمیها در این حمله مربوط به روزنامه القبس بود که از انتقال 16 نظامیمجروح آمریکایی به کمپ عریفجان در کویت پرده برداشت و در ادامه نهایت فرماندهی مرکزی آمریکا در منطقه خاورمیانه از انتقال تعدادی از نیروهای آمریکایی به آلمان در پی آنچه «ضربه ملایم مغزی» خوانده شد، پرده برداشت. این خبر با واکنش برخی سناتورهای آمریکایی از جمله «کریس مورفی» و انتقاد وی از پنهان کاری آمریکاییها روبهرو شد.
«مارک اسپر»، وزیر دفاع آمریکا نیز در پاسخ به این سئوال از ارائه آمار مشخص در خصوص زخمیهای حمله ایران به پایگاه عین الاسد خودداری کرد. در نهایت شبکه سی.ان.ان گزارشی در خصوص مصدومیت 11 سرباز آمریکایی منتشر کرد و پس از آن نیز «جاناتانهافمن» سخنگوی پنتاگون این تعداد تلفات و انتقال آنها به مرکز درمانی لندش- هول در آلمان را پذیرفت. در ادامه آمریکاییها این آمار را از 11 به 34 رساندند و نوع آسیب را نیز از آسیب ملایم مغزی به ضربه مغزی تغییر دادند و در نهایت آمار آسیبدیدگان را 50 نفر عنوان کردند. این آمار میتواند در آینده افزایش هم داشته باشد. رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا نیز شب گذشته گفت شمار جراحتهای نظامیان این کشور در حمله موشکی ایران به پایگاه «عینالاسد» رو به افزایش است.
روشن است که انتشار هرگونه گزارشی از سوی رسانههای آمریکایی با هماهنگی کامل مقامات نظامیآمریکایی میسر شده و حقایق به صورت کامل در این باره منتشر نشده است. با این حال سئوال اینجاست که این جریان خبری از کجا و به چه شکلی کنترل میشود و طی چه فرآیندی به چنین شکلی رسیده است.
*آمریکا از تجربه بریتانیا در فالکلند درس میگیرد
همانطور که گفته شد چهره نظامیآمریکا حتی در خود این کشور پس از جنگ ویتنام به شدت آسیب دید. اگرچه رسانهها در ابتدا حامینیروهای نظامیایالات متحده بودند، اما حمله «عید تت» در سال 1968 و تلفات وسیع پس از آن سبب شد تا چهره کریه جنگ از طریق تلویزیون پا به اتاق نشیمن خانوادههای آمریکایی بگذارد. از سوی دیگر سانسور رسانهها و فشار بر آنان در دوره «نیکسون» حالتی علنی گرفت. «آگوستو اگنو» معاون نیکسون در گردهمایی حزب جمهوریخواه در سال 1969 به صورت علنی این گزاره را مطرح کرد که اگر شرایط جنگ ضرورت ایجاد کند، مجوزهای تلویزیونی ابطال میشود. این رفتار دولت نیکسون سبب شد تا از سال 1970 به بعد عمده پوشش تلویزیونهای آمریکایی به مذاکرات صلح ویتنام در پاریس اختصاص پیدا کند.
بعد از جنگ ویتنام نهتنها در آمریکا بلکه در تمامیکشورهای غربی تلاش شد تا عملکرد رسانهها در انتشار مطالب نظامیو اخبار نبردها به طور کامل محدود شود. اولین بار انگلستان بود که از تجربه جنگ ویتنام استفاده کرد. در نبرد 1982 فالکلند به هیچ عنوان تصاویر مجروحان و کشتهها به نمایش در نیامد و رسانهها اخباری که ارتش انگلستان را در موقعیت نامطلوبی نشان میداد، منتشر نمیکردند. این تجربه به قدری مفید بود که مجله کالج جنگ دریایی نیروی دریایی آمریکا در شماره ماه مارس 1982 خود بر این نکته تاکید کرد که باید از تجارب بریتانیا در مدیریت رسانهها در این نبرد آموخت.
به نظر میرسد جنگ خلیج فارس در سال 1991 جایی بود که مدیریت رسانهای پنتاگون در سانسور اطلاعات و پخش برنامههای گزیده خود را نشان میدهد.
*جنگی که از دید رسانهها پوشیده باقی ماند
عملیات طوفان صحرا در سال 1991 در شرایطی آغاز شد که اتحاد جماهیر شوروی در آستامه فروپاشی بود و ایالات متحده آمریکا خود را به عنوان اصلی ترین قدرت دنیا میدید. درآغاز ساعتهای اولیه اشغال کویت توسط حکومت بعثی عراق آنچه که مرتبا تکرار میشد، اجتنابناپذیر بودن جنگ بود. بر اساس یک تحقیق انجام شده در 6 ماه منتهی به آغاز عملیات طوفان صحرا از مجموع 48 ساعت برنامه خبری پخش شده تنها 29 دقیقه آن به امکان عدم شروع جنگ اختصاص پیدا کرده بود. به این ترتیب افکار عمومی آمریکا برای یک لشکرکشی نیم میلیون نفری به منطقه خلیج فارس آماده شد. علاوه بر این بارها این مطلب از سوی «جورج بوش پدر» در رسانهها گفته شد که این جنگ یک ویتنام دیگر برای نیروهای آمریکایی نخواهد بود.
از سوی دیگر اعزام خبرنگاران به عرصه جنگ نیز کاملا گزینش شده انجام گرفت. بسیاری از خبرنگارانی که از طرف آمریکا به خلیج فارس اعزام شدند به داشتن رابطه خوب با دولت بوش معروف بودند. تمام خبرنگاران بر اساس پاسخ به پرسشنامه پنتاگون به صحنه نبرد اعزام میشدند. حتی عربستان سعودی نیز اعلام کرد تحت فشار پنتاگون توانمندی ارائه ویزا به خبرنگاران مستقل را ندارد. تمام خبرنگاران در «هتل دهران» در نزدیکی فرودگاه ظهران اسکان داده شده بودند و از آنجا جنگ را تعقیب میکردند. برای تمام خبرنگارانی که جنگ را تعقیب میکردند یک چک لیست از سوی پنتاگون ارائه شده بود که به آنان مطلب ممنوعه برای گزارش را گوشزد میکرد.
این مطالب ممنوعه شامل محل اتراق و حمل و نقل نیروهای نظامی و همچنین عکس نیروهای کشته شده بود. تمام اطلاعات با استفاده از یک سیستم حوضچهای به خبرنگاران میرسید. یعنی تمام اطلاعات از چندین مرحله گذشته و چک میشد و پس از آن توسط یک درجه دار در اختیار خبرنگاران قرار گرفت. درج هر نوع اطلاعاتی خارج از این موارد بهطور کامل ممنوع بود.
در این میان تنها شبکه خبری سی.ان.ان بود که به صورت آزادانه از تمام مراحل عملیات و حتی بمباران بغداد فیلم و عکس منتشر میکرد و بقیه رسانهها مجبور به انتشار همین مطالب بودند. از این رو است که «جان استاکس» خبرنگار کهنهکار غربی مدعی شد جنگ خلیج فارس پوشیدهترین جنگ دنیا از دید خبرنگاران بوده است.
*وقتی خبرنگاران مجبور به امضای چهار تفاهمنامه با پنتاگون شدند
تمامی تجربیات موفق جنگ خلیج فارس در حمله آمریکا به عراق در سال 2004 نیز بهکار رفت؛ زمانی که «جورج بوش پسر» این بار به بهانه سلاحهای شیمیایی عراق در پی حمله و از بین بردن حکومت صدام حسین بود.
در این دوران برای این که از اعتراضات گسترده نسبت به سانسور روایات و اتفاقات از سوی مردم کاسته شود برای اولین بار مفهوم «خبرنگار درگیر» مطرح شد. شاخصترین مفهوم خبرنگار درگیر مربوط به ارسال گزارشهای خبری از سوی «کریستین امانپور» در جنگ بوسنی بود. با این حال این شیوه پوشش خبری برای اولین بار به صورت سیستماتیک در جریان جنگ دوم عراق مطرح شد و ادامه یافت.
بر این اساس خبرنگاران در نزدیکی واحدهای نظامی حرکت کرده و به صورت مستقیم از عملیات آنان در جنگ گزارش تهیه میکردند تا امکان باورپذیری گزارشهای آنان افزایش یابد. به همین منظور خبرنگارانی که قصد چنین اقداماتی را داشتند نزدیک به 2 تا 3 ماه توسط نیروهای نظامیآمریکا در کمپهای آموزشی حضور یافتند.
آنها پس از دوره آموزش مجبور شدند که 4 تفاهمنامه با پنتاگون در خصوص نحوه انتشار اخبار و اطلاعات امضا کنند که هرگونه تخطی از آن منجر به ممانعت از ادامه حضور آن خبرنگار میشد. در این تفاهمنامه چهارچوب اطلاعات مجاز برای انتشار آنچنان مبهم ذکر شده بود که عملا خبرنگاران چارهای نداشتند تا باز هم از فرماندهان نظامی بالاسری خود برای انتشار اطلاعات و اخبار کسب تکلیف کنند.
این فشار برای جلوگیری از انتشار هرگونه اطلاعات شدید بود که اگر خبرنگاری حتی اطلاعات شخصی خود را در داخل یک وبلاگ و یا شبکه خبری منتشر میکرد بلافاصله با تهدید قطع همکاری روبه رو میشد. به این ترتیب باز هم انحصار اطلاعات به خبرنگاران تحت نظر نیروهای آمریکایی محدود میشد. در این میان آمریکاییها آنچنان به انتشار اطلاعات از منابع مستقل حساس بودند که بسیاری معتقدند حمله به محل استقرار خبرنگاران در بغداد که از سوی حکومت وقت عراق حمایت میشدند با هدف جلوگیری از انتشار اخبار و اطلاعات فوق صورت گرفت.
*سانسور در عصر شبکههای اجتماعی چگونه اعمال میشود
نگاهی به این تجربیات کوتاه نشان میدهد که تا چه اندازه سانسور خبری و اطلاعاتی علیرغم وجود شعارهای پرطمطراق در خصوص آزادی بیان جدی است. نکته جالب اینجاست که در زمانهای که شبکههای اجتماعی به ظاهر چرخش آزاد اطلاعات را تضمین کرده اند، باز هم شاهدیم که همچنان حساسیت بالایی نسبت به انتشار هر گونه اطلاعات افشاگرانه وجود دارد.
به عنوان مثال در ماجرای تلفات مربوط به عین الاسد انتشار اخباری در خصوص وجود تلفات جدی از سوی یک حساب کاربری در توییتر به سرعت منجر به حذف حساب فوق شد و یا انتشار هر گونه فیلم و یا عکسی در خصوص سردار شهید قاسم سلیمانی منجر به حذف آنان از سوی اینستاگرام میشد.
جالب اینجاست که ماجرا حتی به برخی متحدین آمریکا نیز تعمیم یافته است. به عنوان مثال ماجرای هدف قرار گرفتن برخی از نفتکشهای اماراتی و سعودی در شهر بندری فجیره امارات با سانسور خبری گسترده روبهرو شد به گونهای که حتی جستجوی نام بندر فجیره در توییتر با اخطار روبه رو میشد و گوگلمپ نیز دسترسی به تصاویر ماهوارهای این بندر را به طور کامل متوقف کرد.
این سطح گسترده از سانسور نشان میدهد که حتی باید به آمار گفته شده در خصوص تلفات مجروحین در پایگاه عین الاسد شک کرد و چه بسا مدتها بعد و شاید با انتشار برخی خاطرات سربازان حاضر در این پایگاه برخی ابعاد ناگفته ازتلفات این حمله افشا شود.
یک روزنامه صهیونیستی در گزارشی با اشاره به نمایشی بودن رونمایی از طرح سازش تحمیلی دولت آمریکا نوشت که این طرح با شکست مواجه خواهد شد.
روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» روز چهارشنبه در گزارشی نوشت که طرح سازش تحمیلی «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا موسوم به معامله قرن شکست خواهد خورد.
این روزنامه در ادامه گزارش خود نوشت: «به نظر می رسد زمان بندی رونمایی از این طرح با هدف کمک به چالشهای سیاسی و قانونی "بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر اسرائیل و نه تحقق صلح در منطقه است.»
هارتص نوشت: «برای رونمایی از اطرح از فلسطینیان دعوت به عمل نیامد و آنها دو سال است که هیچ ارتباط واقعی با دولت ترامپ ندارند در نتیجه این طرح پیش از به دنیا آمدن مرده است.»
رئیس جمهوری آمریکا روز سهشنبه طی نشستی به همراه نخستوزیر رژیم صهیونیستی از طرح معامله قرن خود که مدعی است برای پایان دادن به منازعه فلسطینیان و صهیونیستها است، رونمایی کرد. در این طرح، شهر قدس به کلی به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی، به این رژیم واگذار شد و مقرر گردید که تنها بخشهایی از شرق این شهر به دولت فلسطین واگذار شود.
انتهای پیام/.
پیش از به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی در تاریخ 1357، به دلیل نبود شبکه های اطلاع رسانی وسیع و عدم استقبال سیستم حاکمیتی به منظور ترویج مفاهیم دینی عملا دست یابی به منابع در این زمینه بسیار محدود بود و کسانی که طالب یادگیری در این حوزه بودند می بایست مشقت هایی را متحمل می شدند.
غلامحسین افشردی یا همان حسن باقری در دوران خفقان تشنه یادگیری مفاهیم دینی بود و وقت خود را صرف مطالعه و یادگیری مسائل شرعی می کرد، برخلاف آنکه کمترین گرایش را از خود جهت یادگیری علوم ارائه شده در مدارس نشان می داد.
غلامحسین افشردی از ابتدای زندگی دست و پنجه نرم کردن با زندگی را آموخته بود و خوب می دانست تا پای مرگ رفتن یعنی چه. او از کودکی پنجه در پنجه مرگ داشت و چندین نوبت بیماری سخت گریبانگیرش شد اما وی پیروز نهایی میدان مبارزه بود تا بتواند ماموریت سنگینی را که در آینده می بایست بر عهده می گرفت رابه انجام برساند.
غلامحسین افشردی پا به پای انقلاب پیش آمد و در خط مقدم مبارزه با رژیم ستم شاهی قرار گرفت. افشردی در آن روزهای مبارزه دیگر با جسم نحیفش شناخته نمی شد بلکه همرزمان آن دورانش او را از خواص می دانستند که به مانند مردم عادی مبارزه نمی کرد. او خاص بود، خاص ماند و خاص رفت.
غلامحسین بعد از قبولی در دانشگاه به فعالیت های سیاسی خود ادامه داد اما نظام آموزشی این فعالیت ها را بر ناتابید و غلامحسین با ترک دانشگاه لباس سربازی به تن کرد. این لباس عاریه زیاد بر تن نحیف غلامحسین جا خوش نکرد و او جزء اولین سربازانی بود که با دستور امام خمینی (ره) اقدام به فرار از پادگان کرد.
غلامحسین با عبور از موانع پیش روی هر روز آماده تر می شد برای روزهای سرنوشت سازی که خود نیز از آن بی خبر بود.
با پیروزی انقلاب اسلامی اسلحه اش به گوشه ای رفت و قلم مامور به پیاده سازی افکار او شد. او به عنوان خبرنگار و نهایتا مسئول اخبار تهران در روزنامه جمهوری اسلامی مشغول به فعالیت شد. پای ثابت دوندگی های خبری برای روشنگری افکار عمومی بود؛ فرق نداشت این خبر در کردستان باشد، در لبنان باشد، در خوزستان باشد و یا در طبس.
او خود را مامور جمع آوری اطلاعات و ارسال دقیق آن به مردم در بازه زمانی پر التهاب روزهای اول انقلاب می دانست. او خود را مامور می دانست تا با روشنگری، سدی در برابر فرقه ها و گروهک های فعال که کمر به مقابله با انقلاب بسته بودند، ایجاد کند. او در روزهای قلم و روزنامه نحوه جمع آوری اطلاعات را آموخت تا اینکه با ایت الله خامنه ای آشنایی حاصل شد.
حضرت با تماس با محسن رضایی فرمانده وقت اطلاعات سپاه، غلامحسین را برای همکاری معرفی کردند. از آن زمان نام غلامحسین افشردی به کنار رفت و حسن باقری بروز و ظهور یافت. حسن باقری نام سازمانی بود که محسن رضایی برای وی برگزید.
جنگ یکی دو روز اول را می گذرند که حسن باقری راهی دیار توپ و تانک و ترکش شد. او با شناسایی دقیق موقعیت خلاء اطلاعات عملیات را دریافت و بستری را فراهم آورد که در آن تمام اطلاعات میدان جنگ به صورت گزارش های نوبه ای در ساختار سپاه ثبت و ضبط می شد.
روزنامه نگار زبردست روزهای قبل امروز با استفاده از تجربه خود چنان شناختی از دشمن را فراهم آورد که اطلاعاتش محور تمامی برنامه ریزی های جنگ در آن دوران بود.
او در حالی توانست چنین موقعیتی را برای سپاه اسلام فراهم آورد که حتی نیروهای ایرانی از کمترین تجهیزات برخوردار نبودند و به جرات می توان گفت که در هفته اول جنگ بسیاری از رزمنده ها به دلیل نبود سلاح برگشت داده می شدند.
حسن باقری با تمام کمبودها میدانی را پیش روی رزمندگان و تصمیم گیران جنگ گستراند که ماشین جنگی عراق که تصمیم به حضور در تهران را داشت زمین گیر کرد. یقینا اگر حسن باقری و فرماندهانی از این دست که بدون هیچ سابقه رزمی پا به میدان نبرد گذاشته بودند، نبودند رویای عراق به راحتی محقق می شد.
حسن باقری، مغز متفکر اطلاعات نظامی و کابوس فرماندهان رژیم بعث بود تا اینکه برگ تقویم برای وی به تاریخ 9 بهمن 1361 رسید تا مهر پایان ماموریتش بر روی سینه نقش ببندد. حسن باقری که برای شناسایی با دیگر فرماندهان از جمله شهید بقایی به خط دشمن زده بود با اصابت گلوله خمپاره به فیض شهادت نائل آمد تا مرد اول اطلاعات رزمی ایران مفتخر به دریافت نشان لیاقت شهادت شود.
انتهای پیام/
«زهیر مجاهد» از رزمندگان و چهرههای فرهنگی لشکر فاطمیون، در صفحه شخصی خود روایتی از آخرین روز زندگی پربار سردار شهید حاج قاسم سلیمانی منتشر کرده است:
پنجشنبه (۹۸/۱۰/۱۲)؛ ساعت ۷ صبح؛ دمشق
رهبر انقلاب در خطبههای مهم و تاریخی نماز جمعهی ۲۷ دیماه تهران، «تذکّر» به «أیّامالله» را یکی از محورهای کلیدی و مضامین فراگیر در بیانات خود قرار دادند و بر این اساس، «شهادت سپهبد حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس و یاران و همراهانشان» و تشییع و «بزرگترین بدرقهی جهان» این شهیدان والامقام را دو مصداق بزرگ از ایّامالله خواندند.